۱۸ تير ۱۳۹۸ - ۰۰:۵۲
کد خبر: ۶۱۲۳۶۶

طنز | یک وعده غذای لاکچری برای آدم‌خوارها

طنز | یک وعده غذای لاکچری برای آدم‌خوارها
گاهی پروتئین خونشان کم می‎شد، برای آبگوشت، گیاهِ گوشت‌خوار صید می‌کردند. چون گیاه‌جماعت عقلش به چشمش نیست، گول ظاهر را بخورد. می‌فهمد برای هر لقمه‌ای نباید دهان باز کند.

باشگاه نویسندگان حوزوی خبرگزاری رسا | س. رستمی

غذا و غذا خوردن یکی از مهم‌ترین اجزای فرهنگ هر ملتی است. تاریخ که هیچ، جغرافی و تعلیمات اجتماعی هم، حماسه گیس‌کشیِ تاریخیِ یانگوم و بانو چویی در عرصه آشپزی را فراموش نمی‌کند. بزرگواران با کمی سعه‌‎ی صدر و دست برداشتن از خاله‌زنک‌بازی، می‌توانستند چنان فرهنگ غذایی‌شان را توسعه بدهند که قیمه‎نثار قزوین و آبگوشت اراکی را به گوگوریو و چوسان قدیم نسبت بدهند. اساساً مردمان کره و چین و ژاپن و آن‌ورها به هیچ جاندارِ جنبنده‌ای رحم نمی‌کنند. در منوی غذایی‌شان از آبگوشت خرس قطبی وجود دارد تا خوراک عنکبوت ارگانیک با ترشی سوسک کابینت.

حتی قبل از انقراض آدم‌خوارها اگر آدمیزادی خامی می‌کرد و آن‌طرف‌ها سرک می‌کشید، آدم‌خوارها برای خوردنش رسوم خاص خودشان را داشته و آن را نَشُسته و نپخته نمی‌خوردند. اعتقاد داشتند آدمی را آدمیت لازم است و گویا مقداری این جمله برایشان خوب معنا نشده و بد جاافتاده بود.

این سروران برای غذا خوردنشان فلسفه و منطق خاصی داشتند. هر وقت هوس شعر گفتن می‌کردند، به جگرکی محل مراجعه کرده، دل، جگر شاعرها را سفارش می‌دادند که حسابی کباب شده باشد. برای اینکه فکرشان باز شود آب مغز دانشمندان را می‌خوردند. اگر دچار ضعف بینایی بودند می‌رفتند نزد چشم‌پزشک و چشم‌هایش را از کاسه درمی‌آوردند. تاریخ نشان می‌دهد اولین فینگرفودها متعلق به آدم‌خوارهاست. مخصوصاً برای جشن‌های نامزدی، تولد و پاگشایی عروس سلیقه به خرج داده، فینگرفودها را مانیکور و پدیکور می‌کردند تا آبروداری شود.

همه‌چیز خوب بود تا آدم‌نخوارها غذای لاکچری هوس کردند. هرکس مشتی پنیر پیتزا پیدا می‌کرد، می‌پاشید روی غذاهای دم دستش تا مثلاً نوآوری کند. جوری که انگاری پی‌اچ‌دی آشپزی از دربار سلطنتی جومونگ دارد. اینجا بود که پیتزا گوشت‌کوبیده دیزی، لازانیای یتیمچه و گراتن آبدوغ خیار متولد شدند. این جنایات فرهنگی در تراز جهانی قبل از حمله مغول و کشتار هیتلر توانست جایگاه نخست را کسب کند.

هرچه آدم‌نخوارها عجول بودند، آدم‌خوارها بسیار حوصله می‌کردند تا پخته شود خامی. خصوصاً اگر قرار بود غذای رژیمی تهیه کنند؛ مواد غذایی را به سونا خشک هدایت می‌کردند تا در حین پخته شدن، مواد مغذی‌اش از بین نرود. آن وسط مسط‌های پخت، یک نوشابه تگری می‌دادند دست مواد غذایی، جگرش حال بیاید، خوشمزه‌تر بشود. یا مثلاً مواد غذای موردنظر را می‌گذاشتند در دیگ و از او می‌خواستند بز باشد تا آن‌ها برای ناهار آبگوشت بزباش داشته باشند.

مشکل آدم‌خوارها از جایی شروع شد که پای آدم‌نخوارهایِ لاکچری در قالب تورهای مسافرتی به مناطق آدم‌خوار باز شد. برای آدم‌خوارها این توریست‌ها یک‌جور مواد غذایی وارداتی با بسته‌بندی‌های گوگولی مگولی بودند؛ اما گوشت بعضی‌شان مثل پاستیل کش می‌آمد. گوشت بعضی دیگرشان حاصل خوردن فست‌فود با کالباس و سوسیس فراوری‌شده بود که اصلاً با معده آدم‌خوارها سازگار نبود و باعث می‌شد کل سیستم گوارش آدم‌خوار بینوا صدای بچه‌گربه یتیم بدهد. بدترین نوع مواد غذایی ترا ریخته‌هایشان بودند. آن‌هایی که متشکل از مواد تزریقی، بوتاکس، ژل و پروتز بودند. آدم‌خوارها تا بخواهند به خودشان بیایند و بروند به سازمان جهانی غذا از آدم‌نخوارهای لاکچری شکایت کنند، یکهو دیدند منقرض‌شده‌اند. یکی‌شان در آخرین لحظات عمرش چنین سرود:

آهای آدم‌ها که در فست‌فودها

شاد و خندانید و بساط دل گشاد دارید

یک نفر دارد جان می‌کند این‌ور

اووهوی

حواستون کجاست خو؟

هیچ می‌دانید

 تن آدمی لذیذ است به گوشت آدمیت

نه همین فست‌فود کوفتی است غذای آدمیت

خلاصه آن چندتایی هم که اهل این قرتی‌بازی‌ها نبوده و به غذای ارگانیک، نچرال و سنتی پایبند بودند، دست از خودخوری برداشتند. تا کاملاً به فنا نروند و محض نمونه باقی بمانند. آن‌ها رژیم گیاهخواری را باکمی تغییر قاتی فرهنگ غذایی‌شان کردند که هم آن را گسترش بدهند هم زنده بمانند. گه گاهی که پروتئین خونشان افت می‌کرد و یاد قدیم می‌کردند برای آبگوشت و کباب، گیاه گوشت‌خوار صید می‌کردند. چون گیاه جماعت عقلش به چشمش نیست، گول ظاهر را بخورد. می‌فهمد برای هر لقمه‌ای نباید دهان باز کند./918/ی703/س

ارسال نظرات